حریم اَمن

1398
حریم اَمن

نقشهایی پُر داستان. فضایی گرداب گونه و پر تلاطم که شعله ها از هر طرف زبانه می کشند با رنگهای قرمز و سیاه و حفره ها و شکاف ‏هایی تاریک و راز آلود با نقشهایی در هم پیچیده و اشکال موجوداتی گنگ و مبهم در هر گوشه ای که حس نگرانی و نا امنی را بیشتر می ‏کند ؛ و در مرکز، حالتی محراب گونه با رنگهای زرد و طلایی که حسی آرام و معنوی را برایم القا میکرد. اینها آنچه بود که خیال من در ‏این نقشها می دید. در این اثر سعی کردم همپا و هماهنگ طرح و نقش طبیعی چوب طرح بزنم .نمی خواستم نقوش چوب را بهم ‏بریزم.می خواستم چوب حرف خود را بزند.تنها آنچه را در این نقشها می دیدم کمی تقویت می کردم تا بیشتر به چشم بیاید. بسیاری ‏جاها نقوش بی هیچ کم و کاست ،خود بیانی واضح دارند و نیاز به هیچ دست بردن در آن نبود. نیز بعضی نقوش مبهم را هم دست ‏نخورده رها کردم برای چشم و خیال بیننده تا او نیز چون من در هزار توی نقشها درگیر شود ، جستجو کند، کشف کند و به احساس ناب ‏آن دست یابد.حسی که این نقشها و چوب به انسان می دهند.‏
این اثر را می توان از نظر نوع اجرا، نوع نگرش به چوب و نحوه بکار گیری آنها و همچنین نوع و شیوه طراحی ، دارای سبک و شیوه ای ‏نوین در هنر معرق دانست. شاهد ادعا اینکه چونان سایر آثار معرق، طرحی از قبل برای این اثر وجود نداشت.طرح را نقوش چوب تعیین ‏کرد و خیال و دست من با آن همراه شده و مرحله به مرحله به آن تجلی بخشید و شکل گرفت.‏
نتیجه اینکه بیش از ۴۴ صورت و شکل و ده ها شکل نا مکشوف در اثر وجود دارد که برخی نماد فریب و خشم و بدی و برخی عجز و ‏ضعف و نگرانی اند و نگاه هایی که از سر تمنا بر حریم امن الهی دارند.هر شکلی و موجودی در گوشه ای در گرفت و گیر در فضایی ‏دوّار که برایم حس تسلسل و دور باطل دنیا را داشت.‏
یکی از دوستان اهل معرفت وقتی برای اولین برا اثر را دید بی اختیار بیتی از مولانا جلال الین بلخی بر زبانش جاری شد ‏
هیچ کُنجی بی دَد و بی دام نیست جز به خلوتگاه حق آرام نیست.‏
و اینقدر این بیت متناسب با مضمون اثر بود و بر دلم نشست که آن را برای عنوان اثر انتخاب کردم