در کشاکش درون
1397نبردی دائمی بین خیر و شر؛آزادگی و بندگی؛ هر روز و هر لحظه ؛ در طول تاریخ؛ تمامی اعصار و در هر مکان. هر کجا که انسانی باشد. این برخاسته درون اوست. نبردی دائم بین نفس پلید و روح ملکوتی.
چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم
نفسی همره ماهم نفسی مست الهم نفسی یوسف چاهم نفسی جمله گزندم
نفسی رهزن و غولم نفس تندو ملولم نفسی زین دو برونم که بر آن بام بلندم
مولانا جلال الدین بلخی
اثر حاضر روایتگر این نبرد دائم است. خیر و خوبی و جاودانگی با نماد ققنوس و شَّر و پلیدی و تباهی با نماد مار و اژدها.
خیر و شَّر به هم پیچیده در فضایی مبهم و ملتهب در جدالی دائم و ققنوس ایستاده بر یکپا با سینه ستبر ، قامت افراشته و حالت خشمی غالب که اژدها را به منقار و چنگال گرفته بیانگر غلبه نهایی خیر بر شر است.
به لحاظ تکنیکی سعی کردم نوع حرکت قلم در طراحی بالها و دم ققنوس به گونه ای باشد که تقویت کننده و تداعی گر حالتهای رها و تابنده شعله های آتش باشد که این منظور را با بکارگیری رنگهای تُن مایه سرخ و آتشین و درخشان تکمیل کردم.
در نقطه مقابل طراحی اژدها و بکارگیری رنگهای او بوده که علی رغم ماهیت پلید این نماد، رنگهای بکار گرفته شده جذاب و درخشنده است. این تضاد بیانگر ماهیت زشتی و پلیدی است که غالباً با ظاهری جذاب و فریبنده و اغواگر رخ می نماید.
مضمون اثر بواسطه طرح و نقش خاص چوب زمینه و برای آن طراحی و اجرا شد. در چوب زمینه ، فضایی را احساس کردم با نقوش و رنگهای ملتهب و گداخته که الهام بخش طراحی این اثر بود.
این درک زبان چوب و نگاه جستجوگر و کنجکاوانه در رنگها و نقوش و بافتهای چوب و الهام گرفتن از آنها برای طراحی و خلق اثر، ورای شیوه های رایج در این هنر زیباست ۱ و گامی نو در راستای پیشرفت این هنر اصیل و کهن سرزمین ایران است.
۱- عموماً در هنر معرق چوب طرح از قبل طراحی شده و از رنگهای چوب صرفاً به عنوان وسیله و ابزار برای ساخت اثر استفاده می شود.