
سحر چوب
1388 - 1394انگیزه خلق اثر چگونه شکل گرفت
در سال ۱۳۸۸ تحولی در ذهنم ایجاد شد. تا آن زمان حدود ۱۰ سال از آشنایی من با هنر معرق چوب و کسب تجربه و مهارت در آن میگذشت. به این فکر میکردم که چرا این هنر و انرژی و عمر خود را صرف اثری ماندگار نکنم؟ کاری که منحصر بفرد باشد و برای آیندگان اثری مثالزدنی. این فکر در تمام وجودم رخنه کرد و هر روز مرا بیشتر درگیر خود میکرد تا اینکه پس از چند هفته مشغولیت ذهنی تصمیم گرفتم گوش به حرف دل بدهم.

از آنجایی که درخت و چوب در بسیاری ادیان دارای قداست خاصی است و تأثیراتی مثبت بر روان آدمی دارد؛ به دنبال طرح و موضوعی بودم که به شکلی، هماهنگ با این ویژگی خاص چوب باشد تا طرح و چوب بتوانند در ترکیبی همگون تأثیر معنوی یکدیگر را تقویت کنند.شاید تأثیر مجاورت بود و شاید هم لطف حضرت دوست که ناخودآگاه به خود گفتم چه کاری بهتر از موضوع مولایم امام رضا (ع). هم کار هست و هم عشق.
سالها بود که اثر نگارگری ضامن آهوی استاد زرین پنجه محمود فرشچیان را میدیدم و هر بار تحت تأثیر قرار میگرفتم و منقلب میشدم، که به واقع اثری تأثیرگذار و شاخص در تاریخ نگارگری است. چه موضوعی بهتر از این اثر نفیس استاد میتوانست طرح من باشد. این طرح پر نقش و ظریف با موضوع معنوی میتوانست با روح معنوی و آرام چوب عجین شده و تأثیری مضاعف داشته باشد


کشف راهی متفاوت …
با اینکه سالها در روشهای رایج در معرق چوب مهارت کسب کرده بودم ولی میدیدم که این روشها جوابگوی کاری که میخواهم انجام دهم نیست.
معمولاً یکی از مشکلاتی که هنرمندان معرق با آن درگیرند درز و شکافهایی است که مابین چوبهای کنار هم قرارگرفته میماند. این درز و شکافها در تابلو نتیجه خطای برداشت الگو و خطای برش اره است و اجتنابناپذیر. عموماً هم برای رفع آن پس از اتمام کار بین شکافها را با بتونه پر میکنند تا منظره بدی را ایجاد نکند.
جدای از ایرادات دیگرِ روشهای رایج که موضوعات فنی است و از حوصله بحث خارج، به این نتیجه رسیدم که دقت، ظرافت و کیفیتی که مد نظر من است با این شیوهها قابل انجام نیست. این بود که تصمیم گرفتم به هر شکل خودم روشی را برای اجرای هرچه دقیقتر کار پیدا کنم. چند ماه ذهنم به هرسو میرفت تا چیزی بیابد.

روشها و شیوههای زیادی را امتحان کردم اما هر بار در جایی شکست میخورد. تا اینکه ناگهان در زمانی مبهم به یکباره فکری به ذهنم گذشت. به سرعت به کارگاه رفتم و آن را آزمودم و با شگفتی و خوشحالی دیدم جواب داد. دوباره و در شرایط و مختلف آزمودم. همین بود. روش جدیدی ابداع شده بود که به نظر میآمد میتواند جوابگوی دغدغههای من در پیشبرد کار باشد. و خوشحالی من وصف ناپذیر. خدا را شکر کردم و چیزی درونم گفت که این از عنایات حضرت رضاست.
البته باید گفت که این ابداع شاکله اولیه سبک و شیوه اجرای این اثر بود که بهمرور تکمیل شد. در طی سالهای خلق اثر حین انجام کار پیچیدگیها و بن بست های زیادی از نظر فنی حتی با این روش پیش آمد که باعث ایجاد تغییرات، بسط و گسترش این سبک گردید و نهایتاً تبدیل به شیوهای سریع، کارآمد، انعطاف پذیر و بسیار دقیق گردید.

چوبهایی از سراسر ایران …
اما همه مسئله این نبود. موضوع مهمتر پیدا کردن چوبها بود. تنوع، رنگ بندی و مقدار چوبهایی که داشتم بسیار محدود بود و به هیچ عنوان نمیتوانست پاسخگوی این اثر باشد. از نظر من تمام جلوه و جذابیت معرق چوب به نقش و رنگ چوبهاست. دلم میخواست زیبایی وصف ناپذیری که خداوند به صورت رنگ و نقوش سحر انگیز در دل درختان نهان کرده را در این اثر به پرده دیدار کشم. نقوشی ظریف و سرشار از روح و انرژی که در جای جای چوبها خودنمایی میکنند و آدمها به سادگی از کنار آنها میگذرند.

مکانهایی برای عرضه چوبهای معرق در اطراف بود که هر ماه به آنها سر میزدم. ولی آنها یکسری چوبهای رایج را که مورد استفاده زیادی داشت ارائه میکردند و شاید مجموع تنوع گونههای درختی آنها به ۵۰ گونه هم نمیرسید. باید بیشتر در مورد درختان و چوبها تحقیق میکردم.
با مطالعات بیشتر و مخصوصاً کتاب “جنگلها، درختان و درختچههای ایران نوشته دکتر حبیب الله ثابتی” با بسیاری گونههای گیاهی که در اقلیم ایران وجود داشت آشنا شدم و تصمیم گرفتم برای شناخت بیشتر و جمع آوری این گونهها سفر کنم.

من و یک اره موتوری و جاده…
بر اساس راهنمایی کتاب برخی گونهها در شمال کوههای زاگرس در منطقه اورامانات و سنندج یافت میشد و برخی در مناطق مرکز و برخی در منطقه جنوبی زاگرس. برخی در رشته کوههای البرز شمالی بود و برخی جنوبی. برخی گونهها خاص جنگلهای ارسباران در شمال غرب ایران بود و برخی در کوههای هزار مسجد در شمال شرق ایران. کویر مرکزی ایران زیستگاه گونههایی بیابانی چون گز و تاغ و نخل بود و اقلیم بلوچستان و کرمان در جنوب شرقی محل رشد گونههایی منحصر بفردی چون کهور، کلیرو پاپایا و … . از بندرعباس، میناب، قشم، خور آذین و جاسک و جیرفت در جنوب تا شیراز و یاسوج و ایذه در جنوب غرب. از جنگل فندقلو و تالش در شمال غرب تا مازندران و گرگان و بجنورد در شمال به همه این مناطق و طبیعت و اقلیم آنها برای یافتن گونههای مختلف درختان سفر کردم.
در هر منطقه با اهالی محلی در مورد درختان بومی منطقهشان صحبت میکردم و گاهی از آنها اطلاعات جالبی را دریافت میکردم. یکی از سؤالاتی که همیشه برایم جذابیت داشت پرسیدن نام محلی آن درخت و گونه خاص در آن منطقه بود. جالب آنکه در اغلب اوقات یک گونه در مناطق مختلف دارای اسامی محلی مختلف بود.

با توجه به اینکه رنگ و نقش هر گونه درخت در اقلیمهای مختلف ممکن است متفاوت باشد لذا از هر گونه، بر اساس اقلیم آن چندین نمونه جمع آوری کردم. در طول ۶ سال که در حال انجام ساخت و خلق اثر بودم تقریباً به تمام مناطق و اقلیمهای ایران نیز سفر کردم که نتیجه آن در این سفرها گردآوری نمونههایی از بهترین رنگها و نقوش چندین هزار درخت در سراسر ایران و برخی نقاط جهان گردید. نمونههایی از بیش از ۱۵۰ گونه درختی.
گاهی برای یافتن یک نمونه نادر مانند درخت چندل به منطقه رویش آن در حاشیه خلیج فارس سفر میشد و گاهی برای تهیه چوبی کمیاب مانند آبنوس مجسمهای از جنس آبنوس خریداری و از چوب آن استفاده میشد.
گاهی برای نقشی خاص از چوب، بیش از دو سال در جستجو بودم و صدها چوب و درخت را جستجو میکردم و گاهی به صورت تصادفی با رنگ و نقشی از چوب مواجه میشدم تکرار نشدنی.
مسلم آنکه اینهمه رنگ و نقش به سادگی بدست نیامد و گنجینهای بکر و ارزشمند از گونههای مختلف درختان و درختچههای ایران در این اثر جای گرفت. شناسنامهای از درختان کشور چهار اقلیم در دل یک اثر هنری که آن را از حیث تنوع گونه نیز منحصر بفرد مینمود.
نکتهای که برای خودم ارزشمند است و به رعایت آن معتقدم این است که باوجود استفاده از چوب درخت، در طی تمام سفرهایم به درختی آسیب وارد نکردم و تمام چوبها از درختان خشک شده یا از بخشی از درخت که به حیات آن صدمه نمی زد تهیه شد، مخصوصاً در این اثر که برایم جنبه معنوی داشت و نمیخواستم جان درختی را بگیرم.

نقطه شروع
در تاریخ ۷ تیر ماه ۱۳۸۸ اولین قطعه برش خورد. شروع کار مستقیم که زمان پایان آن اصلاً مهم نبود. تنها اهمیت برای من خلق هرچه بهتر و باکیفیت تر اثر بود. در این راه با دو مسئله بسیار مهم روبرو بودم.

اول، با توجه به اینکه رنگهای چوب دارای طیف محدودتری نسبت به رنگهای شیمیایی هستند؛ به صورتی که پالت رنگ معرق از طبیعت و از دل درختان استخراج میشود، در حالی که در نقاشی ،رنگها بهواسطه ترکیب به وجود میآیند، بنابراین ایجاد هارمونی رنگها بهواسطه درک شخصی هنرمند از رنگهای موجود چوبها دوباره پایه ریزی شد. دوم، با توجه به این که بافتهای موجود در چوب جزئی جدا ناپذیر از آن است، لذا کنترل این بافت و نقوش و تأثیر دوگانهای که بر قدرت بخشیدن یا تضعیف عناصر میتوانست داشته باشد، کار را بسیار پیچیده مینمود.
چوب مورد نظر جدای از رنگ، همچنین بایستی دارای بافتی مناسب و ایده آل برای قطعه مورد نظر میبود و این کار را سخت می کردکه هردو ویژگی را درکنار هم و در یک قطعه چوب بیابی.
برخی اوقات ساخت قطعهای در حد یک کف دست بیش از یک هفته زمان میبرد. در مجموع بیش از نیمی از زمان کار در کارگاه صرف تفکر میشد. محاسبه و سنجش مسائل مختلف ساخت قطعات و عناصر مورد نظر و تنظیم و تطبیق آنها با چوب. صرف درک زبان چوب.
سؤالاتی از این قبیل بارها و بارها در طی مراحل ساخت در ذهنم مرور میشد و برای پاسخ مناسب به آنها زمانهای زیادی صرف میگردید.
اینکه این قطعه با چه ترکیب رنگی شکل بگیرد تا هم خود به تنهایی تأثیر و زیبایی بیشتری داشته باشد و هم در هماهنگی با بخشهای اطراف و کل اثر؟
بارنگهای محدود چوب چگونه ترکیب رنگها انجام شود تا قطعات در زمینه گم نشود؟
از نظر بصری رنگ و بافت مورد نظر چه حسی را در مخاطب ایجاد خواهد کرد؟
کدام قسمت باید جلوه کند و کدام قسمت باید با تمام زیبایی و ظرافت در کُنج و پنهان بماند و برای این منظور از چه چوبهایی استفاده شود؟ و …

بسیاری اوقات هم هیچ چوبی برای منظور مورد نظر پیدا نمیکردم و کلا کار ساخت آن قطعه تا پیدا کردن چوبهای مناسب کنار گذاشته میشد و سراغ قطعهای دیگر میرفتم.
در مجموع حدود ۸۰ هزار قطعه چوب تماماً بارنگهای طبیعی در دل یکدیگر ترکیب شده و این اثر را شکل دادند.
کلیه مراحل ساخت این اثر ورای روشهای رایج، با سبک و شیوه ابداعی خودم اجرا گردید.
در مراحل ساخت عناصر مختلف اثر از جمله آهوها، درختچهها، پرندگان و …، نگاه کلی بر جلوه گری چوب با تکیه بر زیبایی هرچه بیشتر بود. البته با حفظ اصل امانتداری نگاره ضامن آهو
از اهداف من این بود که نقشهای سحر انگیز چوبهای مختلف را که هر کدام حرفی برای گفتن داشتند را با نگاهی ظریف به شیوهای جانمایی کنم که ضمن هماهنگ شدن با عناصر اطراف، خود نیز به تنهایی جلوه گری کرده و تأثیر بصری مضاعفی ایجاد کنند.
برایم مهم نبود که از چه شیوهای استفاده کنم. شیوه تفکیک رنگ، شیوه سنتی یا ترکیب نقوش.
برای من اصل بر نهایت زیبایی بود. چنانکه گاه یک عنصر با اجرای معرق سنتی زیباتر میشد، گاهی نیاز به ایجاد تفکیک رنگ برای زیبایی هرچه بیشتر بود و گاهی تنها جایگذاری یک نقش خاص چوب در جای مناسب ایجاد فضا و حالتی دلنشین میکرد. گاهی هم ترکیب هر سه شیوه در یک عنصر. توضیحات بیشتر در بخش “روند انجام کار” آمده است.

در ساخت قطعات سعی بر استفاده از یک نوع چوب در تشکیل هر جنس بود. به عنوان مثال بافت پوست با همه سایه روشنیهایش تنها از چوب گلابی ساخته شد.
یا اینکه برای تشکیل شاخ آهو از چوب کهور که دارای بافتی متراکم و سخت و فشرده همچون شاخ بوده و از نظر رنگی نیز مناسب بود استفاده گردید.
این تأکید به جهت دقت در زیبایی هرچه بیشتر اثر و هماهنگی کاملتر رنگها و بافتها صورت گرفت چراکه استفاده از چند نوع چوب با بافتهای مختلف در یک بخش که دارای بافتی همگون است، از یکدستی و زیبایی کار کاسته و تأثیر بصری منفی دارد. البته این تأکید زحمت زیادی دارد و پیدا کردن تونالیته های مختلف رنگی و بافتی از یک گونه بسیار زمانبر و مشکل بوده و گاه تا چند سال زمان صرف میشود.

در طی ۵ سال کار مستقیم کلیه بخشهای اصلی اثر ساخته شد. عناصر پس از شکل گیری پرداخت و بهوسیله چسب چوب آب پایه تحت فشار در جای خود در تابلو محکم شدند. و سپس نوبت به زمینه و فضای منفی رسید تا کار را به اتمام برساند.
این بخش بستر خوبی برای بازی با نقوش و بافتهای مختلف چوب و ترکیب و فضاسازی بهوسیله آنها بود. توجه بر آن بود که ضمن نمایش فرمها و حالتهای مختلف چوب در زمینه اثر، توازن فضای منفی و مثبت رعایت شود و عناصر اصلی تضعیف نشوند
حساسیت و دقتی که برای ایجاد هماهنگی خطوط و نقوش سیال و پیچیده چوب با خطوط پر پیچ و خم طرح بود، باعث صرف یک سال زمان در اجرای این بخش گردید.
به جهت نگاه ویژهای که در ساخت این اثر به عنصر چوب، هنر معرق و شخصیت بخشیدن به چوب داشتم، عنوان «سحر چوب» را بر این اثر برگزیدم. نهایتاً خلق این اثر در ۱۱ دی ماه ۱۳۹۴ پس از ۶ سال تلاش بیوقفه و با لطف و عنایت آقا علی ابن موسیالرضا علیهالسلام به اتمام رسید.
تمام تلاشم را کردم که این نذر از هر حیث در نهایت باشد و در شأن حضرتش.تا چه قبول افتد و چه در نظر آید

استحکام بخشی اثر
برای اینکه اثر بر روی پایهای بادوام و ماندگار قرار گیرد و در طول سالیان بهمرور در اثر رطوبت دچار پیچش نشود یا در اثر سرما و گرما دچار انقباض و انبساطهای غیرقابل پیش بینی و ترک نشود و نیز از نظر وزنی سبک و قابل حمل باشد، از اسکلت چوبی مشبک از چوب نراد (Abies) که با ورق ۶ لایی از هر طرف پرس شده بود، استفاده گردید. همچنین کلیه سطح پشت صفحه زیر کار با کیلر سه جزئی پوشش داده شد تا از نظر جذب رطوبت هرچه بیشتر ایمن گردد.

آثار چوبی به جهت واکنشی که در طول زمان با هوا انجام میدهند و اکسیداسیون و تغییر رنگی که بهواسطه آن اتفاق میافتد نیازمند مواد پوشش دهنده هستند تا ماندگاری اثر را بالا برده و از تأثیر شرایط محیطی بر چوب جلوگیری شود.
بدین منظور اکثر هنرمندان از ترکیبات کیلر، پولیستر، پلی اورتان یا سایر ترکیبات شیمیایی استفاده میکنند که متأسفانه این ترکیبات بهمرور زمان با چوب واکنش داده و رنگهای طبیعی چوب را کمی تحت تأثیر قرار میدهند.
همچنین این نوع پوشش لطافت و حس طبیعی چوب را مخدوش کرده و کمی جلوه آن را مصنوعی میکند. برای جلوگیری از این ایرادات پس از تحقیق و بررسی از پوشش لاک طبیعی برای اندود کردن سطح تابلو استفاده گردید.
لاک مادهایست از ترشحات حشرهای به نام کوکوس که پس از فرآوری و خلوص به صورت مادهای پولک مانند و شفاف عرضه میشود که پس از حل شدن در الکل قابل استفاده است. این ماده کاملاً طبیعی است و هیچ کدام از عوارض واکنشی مواد شیمیایی قبل را نداشته، ضمن اینکه پوششی که بهوسیله آن ایجاد میشود نه تنها تأثیر مصنوعی مواد قبل را ندارد، بلکه اثر شگفت انگیزی در نمایش بافت و رنگ طبیعی چوب دارد.
البته به جهت هزینه بسیار، صرف زمان زیاد و مهارت و تجربه بالایی که اجرای این نوع پوشش میطلبد، انجام آن مقرون به صرفه نبوده و به ندرت تنها برای آثاری که ارزش هنری بالایی دارند اتفاق میافتد.

دیدار با استاد فرشچیان
در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ فرصتی پیش آمد تا خدمت استاد محمود فرشچیان برسم و ایشان در محل کاخ موزه سعد آباد تهران از این اثر بازدید فرمایند. شگفتی و تحسین و تقدیر بسیاری که استاد از دیدن اثر داشتند برایم افتخارآمیز و موجب انگیزه و روحیه مضاعف گردید و به ادامه راه مصممتر نمود. همچنین ایشان در تائید و تحسین از اثر مرقومه ای را تنظیم فرمودند که برایم هدیهای بسیار ارزشمند است.

رونمایی
مشهد بهواسطه ویژگیهای فرهنگی و گردشگری خود در سال ۲۰۱۷ از طرف سازمان بینالمللی آیسسکو به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب گردید. در مراسم افتتاحیه این رویداد مهم که وزرای فرهنگ و نمایندگان ۵۲ کشور اسلامی گرد هم آمده بودند، کارشناسان هنری در صدد نمایش هنری فاخر و شاخص بودند تا ویژگیهای فرهنگی و هنری ایران را هرچه بیشتر عیان سازد. اثر معرق «سحر چوب» بدون تردید و با افتخار به عنوان نمایندهای برگزیده از فرهنگ و هنر این سرزمین در آن مراسم با حضور ریاست سازمان آیسسکو رونمایی گردید.
